همه ی ما از لحظه های خوب و بد زندگیمون خاطره داریم.و تو سن من و احتمالا تویی که داری وبلاگ من رو میخونی،راه های زیادی برای ثبتشون در دسترس همه هست .فیلم و عکس و ...
الان میخوام راجع به خاطره های خوب حرف بزنم.
میخوام بگم مرور کردن خاطره ها همیشه کار خوبی نیست.
همه همیشه میگن خاطرات بدتون رو مرور نکنید ولی من میگم گاهی خاطرات خوب رو هم باید ریخت دور یا اگه جرات نداریم بریزیمشون دور ،از دسترس خارجشون کنیم.یه جایی بذاریمشون که جلوی چشم نباشن که هی وسوسه نشیم نگاهشون کنیم.
میدونین چه زمانی رو میگم؟
زمانی که مرور اون ها دردناکه.
چطور یه خاطره خوب میتونه دردناک باشه؟
وقتی که میدونی محتویات اون خاطره رو نمیتونی دوباره ببینی یا لمس کنی یا تجربه کنی و اون وقت عذاب میکشی و اشکهات میریزه روی لباست که چی بود و الان چی شده.
این کار یه اشکال دیگه هم داره.نمیتونی به موقعیت تلخ جدیدت عادت کنی.هی یادت میاد که چه شیرینی هایی داشتی و حس میکنی تحمل این تلخی محاله.
ولی اگه خاطرات خوبت رو هی نیاری جلوی چشمات،کمتر اشک میریزی و کم کم یاد میگیری یه جور دیگه هم میشه زندگی کرد....
آره .....اگه لازمه،شجاع باش و خاطرات خوبت رو بریز دور......
ارادتمند
"نگار"
نظرات شما عزیزان:
ای لی 
ساعت16:30---3 آذر 1391
تامل برانگیز بودیم
میدونستم ها ولی یادآوری های شما همیشه جالبه و به دردبخور
پاسخ:لطف دارین
ایرمان 
ساعت0:02---3 آذر 1391
یاد تو دو تا جمله منو انداختی:
(خاطره مستی نیست که از سرت بپره می مونه و پدرتو در میاره!!!!)
دوم:نمی دونم چرا ما عادت کردیم به خاطر خنده های روزهای دورمون گریه کنیم و به گریه های اون روزهامون بخندیم!!!
پاسخ:عادت بدیه خواهرجان...
ربولي حسن كور 
ساعت14:58---1 آذر 1391
سلام
جالب بود
تا حالا بهش فكر نكرده بودم
راستي هواي اينجا چقدر زود برفي شده؟
پاسخ:از زمان تاسیس برفی بود دکتر....